مصداق وحدت عالم انسانی در بهائیت

درود
وقت همۀ دوستان به خیر…
فکر کنید موبایل یکی از بزرگان و چه بسا مقام اول روحانی سیاسی یک دین زنگ میخوره و بهش اطلاع میدن که آقای فلانی به ماردش سر زده و از احوالاتش جویا شده…
برای اینکه بدونید واکنش این مقام مسئول چیه؛ با ما همراه باشید…
.:: برای دیدن تصویر در اندازۀ واقعی روی آن کلیک کنید ::.
شاید بپرسید خب چه ربطی داره؟؟؟ آره ما هم همین سوال رو داریم، آخه حق هم داریم (همهمون)؛ به شخص اول دینمون چه ربطی داره که من به مادرم سر زدم و خبرش رو گرفتم؟؟؟ یعنی باید هر وقت به مادرم سر میزنم به شخص اول دیانتم اطلاع بدم که به مادرم سر زدم…!!!؟؟؟ آیا این کار خوبیست!!!؟؟؟، حالا جالبش واسه بعدشه، اینجا رو گوش کنید…
بعدش جناب مستطاب شخص اول دیانت میفرمایند: بیخود کرده مردیکۀ پدرسوختۀ بی همه چیزِِ .Oo«(بوووووووووووق)»oO. از توی جمع پرتش کنید بیرون، دیگه هیچکی حق نداره با اون مردیکه نمک به حروم -دوباره- .Oo«(بوووووووووووق)»oO. سلام و کلام کنه. من از این لحظه اعلام میکنم اون کافره، به همه بگید…
تعجب کردید؟ تعجب نکنید… این دقیقاً اتفاقیه که در بهائیت افتاده، و بدست جناب “شوقی افندی” این برگ از تاریخ بهائیت رقم خورده و حالا این سوال واقعاً وارده که جناب شوقی افندی به چه دلیل و از چه رو دست به این کار زدند…؟؟؟ یعنی ایشون پیام وحدت عالم انسانی رو نشنیده بودند؟؟؟
کرسی قضاوت در اختیار شماست
پی نوشت: حتما به آدرس توقیعات مبارکه، (102 – 109)، ص79 مراجعه کنید.