پیوند بهائیت با اسرائیل

سالهای سال است که مردم فلسطین، زیر بار سنگین تجاوز و فریبکاری اسرائیل، حتی از حداقلهای یک زندگی معمولی نیز، بیبهرهاند.
.:: برای دیدن تصویر در اندازۀ واقعی روی آن کلیک کنید ::.
این که چگونه پای یهودیان به فلسطین باز شد و نقش بهائیت در این پاگشایی چه بود، بحث مفصلی است. اما در حال حاضر، آن پرسشی که هر بهائی آزاداندیش، باید آن را –حداقل به خودش– پاسخ دهد، این است که چرا، هر زمان که از جامعه بهائی، در مورد تحولات فلسطین پرسش شده، تنها یک نسخۀ ثابت پیچیده شده، و آن این بوده که: دیانت بهائی… در مجادلات و منازعاتی، که در مورد آیندۀ ارض اقدس در میان است، وارد نمیشود (1) و یا دیانت بهائی به کلی از سیاست حزبی مبراست، و در مجادلات و منازعاتی که در مورد آیندۀ ارض اقدس در میان است، وارد نمیشود (2).
براستی این چه پاسخی است؟ یعنی جامعه بهائی، که داعیۀ ظلمستیزی و وحدت جامعۀ انسانی را، سرلوحه شعارهای خویش ساخته است، به راحتی چشم خود را بر یکی از بزرگترین جنایات بشر معاصر میبندد؟ بهائیان چگونه وجدان خود را خاموش میکنند؟!!! آن زمانی که چشمان ِگریان ِمادران و کودکان ِفلسطینی را، مشاهده میکنند؟ ما نمیدانیم، ولی شاید کلید این پرسشها، در سخن سرکار روحیه خانم باشد، زمانی که به “بنگوریون” نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی گفت:
ما به این جا تعلق داریم. اگر قرار باشد قائل به تمیز و امتیاز هم شد، من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان در یکی از تازهترین کشورهای جهان نشو و نما نماید، و در حقیقت باید گفت: آینده ما چون حلقات یک زنجیر به هم پیوسته است.(3)
چه جالب! چه میزان دقیقی؟ بیایید کمی قوۀ تصور خود را به کار بیاندازیم! اولین ویژگی حلقههای یک زنجیر چیست؟ همشکل بودن؟ هماندازه بودن؟ همسنگ بودن؟ هممحور و همهدف بودن؟ و اصلاٌ، یکی بودن؟ آیندۀ بهائیت و اسرائیل، چون حلقههای یک زنجیر…
اینبار همراه بهائیان شویم و به جای قضاوت، سکوت کنیم!
1. پیام 31 اکتبر 2008 بیت العدل (مرکز مدیریت جهانی بهائی در حیفا – اسرائیل)
2. پاسخ شوقی افندی در 14 جولای 1947 به کمسیون مخصوص فلسطین در سازمان ملل متحد
3. مجله اخبار امری، سال 1340، شماره دی ماه.