.: برای دیدن تصویر در اندازۀ واقعی، روی آن کلیک کنید :.
با درود…
یکی از موضوعاتی که بهائیت به شدت به اون افتخار می‌کنه اینه که؛ در ادیان گذشته پیامبران برای خودشون جانشین تعیین نمی‌کردن و برای همین بعد از وفات پیامبر اون دین، بین پیروانش اختلاف بوجود می‌آمد، اما در دین ما جانشین به صراحت مشخص شده و به همین دلیل اختلافی نیست!
باور کنید آدم نمی‌دونه از کجا نقد این ادعا رو شروع کنه، چون از صدر تا ذیلش چیزی غیر از توهم نیست…
ما برای نمونه در این مطلب که در پی جواب برای سوالی است که “ولی امر در بهائیت کیست؟” تنها به چند مورد از اشکالات این ادعا اشاره می‌کنیم:
اول اینکه بهاء‌الله -پیامبر بهائیت- گفته بود “بعد از من پسر بزرگترم عبدالبهاء و بعد از عبدالبهاء پسر دومم محمدعلی جانشین من هستند“، اما از قضا بین عبدالبهاء و محمدعلی اختلاف در گرفت و عبدالبهاء که جانشین پدر شده بود به این دلیل که پسر نداشت، بعد از خودش نوۀ دختری خودش یعنی جناب شوقی افندی رو به عنوان جانشین تعیین کرد و وصیت کرد بعد از شوقی، پسر ارشد او و به همین ترتیب پسران ارشد یکی پس از دیگری اولیاء امر در بهائیت باشن.
اما از بد روزگار جناب شوقی توانایی بچه‌دار شدن نداشت و تمام معادلات جانشینی در بهائیت ریخت به هم. حالا یک اختلاف اساسی و ریشه‌دار دامن‌گیر بهائیت شده و اختلافی که اونها می‌گفتن در ما نیست، خیلی شدیدتر برای خودشون بوجود آمده.
اینک سوال اصلی اینجاست:
جناب عبدالبهاء، از اختلاف بین شما و برادر کوچکترتون چشم‌پوشی می‌کنیم؛
اما غلط از آب در آمدن پیش‌گویی‌تون رو کجای دلمون بذاریم؟
و بالاخره چه کسی جواب‌گوی عدم وجود ولی امر در بهائیت و اختلافات ناشی از این پیش‌گویی غلط اندر غلط شما خواهد بود؟
مثل همیشه ترازوی قضاوت در دستان شما و منتظر پاسخ از طرف بهائیان منصف هستیم…
